چگونه بر خود مدیریت کنیم؟
خویشتن هر انسان، یگانه ای است که با هرانسان دیگر با هر قرابتی متفاوت است؛ لذا می نویسند چنانچه انسانی از انسان ها کم شود؛ دیگر کسی نیست که جای او را بگیرد و اصطلاحا هر فرد انسانی منحصر به فرد است.(2) از این
کسانی که از کارها نتیجه خوب می گیرند، از خویشتن احساس خوبی دارند.(1)
People Who Produce good results, feel good about themselves.
«او هرسی و کنت بلانچارد»
1. خویشتن هر انسان، یگانه ای است که با هرانسان دیگر با هر قرابتی متفاوت است؛ لذا می نویسند چنانچه انسانی از انسان ها کم شود؛ دیگر کسی نیست که جای او را بگیرد و اصطلاحا هر فرد انسانی منحصر به فرد است.(2) از این رو هر فردی «مدیریت خاصی» بر خویشتن لازم دارد که ملهم از تجارب و نظریات مشترک است؛ یعنی ما بایستی نظریات و اولیات و مهمات قضیه را بشناسیم تا بتوانیم انتخاب گر خوبی باشیم.
انسان برای آغاز مدیریت بر خویش به سه نکته مهم باید عنایت کند.
1) اطلاع کافی؛
2) انتخاب گر شایسته؛
3) آغازگر و شروع کننده؛
2. برای آغاز مدیریت برخویشتن، شایسته است که با تعاریف مدیریت آشنا شویم و نباید امور زیر را فراموش کنیم:
الف. مبانی مدیریت، لازمه هر انسانی در هر رشته ای است.
ب. تاریخچه مدیریت به طول فراخنای تاریخ قدمت دارد.
ج. برنامه ریزی اولین گام(3)مدیریت است؛ خصوصا در مدیریت برخویشتن.
3. اغلب تعاریف مدیریت از آغاز تا هزاره سوم، مسیر طولانی و متنوعی طی نموده اند؛ به صورتی که اغلب مطالعات قرن ها قبل از تاریخ فوق دائر مدار این تعریف بودند که «مدیر کسی است که از گروه باشد، بهترین ما باشد و دارای بیشترین ویژگی ها باشد.»
4. پیچیدگی زمان و تحولات، به ویژه ضرورت مدیریت روابط انسانی، مهارت مدیریت فرد برخویشتن تا سازمان و دیگران، تعریف دوم را رقم زد که می گوید:
«مدیر خوب باید بداند، بتواند و انسان باشد».(4)
5. مدیرخوب باید «اطلاعات کافی» از خویش و پیرامون خویش، رقبا، جامعه و دنیا داشته باشد و یقین کسی که بخواهد برخویشتن مدیریت خوبی داشته باشد، باید بداند که چه کسی است؟ در چه شرایطی زندگی می کند، چه می خواهد بشود و به کجا می خواهد برود؟
در مدیریت برخویشتن، هرچه دانسته های فرد بیشتر باشد، فرد آگاهانه تر عمل می کند و جالب این که «شناخت فرد از خویشتن و پیرامون، هرچه بیشتر و دقیق تر باشد، ضریب خطا کاهش می یابد.»
6. متخصصان معتقدند:
1) شناخت ما از خود و پیرامون و فضای پیرامونی کم است.
2) اغلب، مشکل بیان مشکل داریم.
3) به جای فرمول، برنامه، دقت، بررسی، اطمینان و عمل، معمولا به صورت آزمایش و خطا عمل می کنیم.
7. مدیریت برخویشتن، لازمه اش توانستن است؛ از این رو در تعریف فوق گفتیم که مدیر علاوه بر دانستن، باید بتواند. چیزهایی را که باید بتواند، عبارتنداز:
1) برنامه ریزی کند و نزدیک، متوسط و دور را ببیند.
2) هماهنگی بین انرژی های خویش ایجاد کند.
3) صمیم گیری کند.(در شرایط انتخاب تصمیم می گیریم)
4) تصمیم سازی کند.(در شرایط ابهام تصمیم سازی می کنیم)
5) کنترل و بازخورد از خود و فعالیت های خود داشته باشد.
8. مدیریت خوب بر خویشتن، نتیجه دانایی و توانایی است؛ از این رو گفته می شود: «مدیریت خوب بر خویشتن، امتداد سایه دانایی و توانایی یک فرد بر خویشتن است.»
لوازم مدیریت برخویش هم بسیار ساده است که شامل تأمل در خویشتن، تفکر در عملکرد گذشته و تصمیمات بزرگ برای آغازهای بزرگ است.
آدمی همیشه آماده دو مقوله مهم در زندگی است؛ اصلاح و تغییر(5) یعنی اصلاح گذشته و تغییر روش ها، مدل ها و حرکت های آینده.
9. معجزه آدمی در دو مقوله «اصلاح متناسب»و «تغییر کارآمد» است. این امر در سنین جوانی نتایج درخشانی دارد؛ چون انسان محصول مؤلفه های زیر است:
فرصت ها، انتخاب ها، اصلاحات، تغییرات، آغازها و حرکت ها است.
10. یکی دیگر از مؤلفه های تعریف دوم انسان بودن است و لازمه انسان بودن، شناخت است. انسان خلیفة الله است و شأن او بالاتر از حیات زمینی است و قرین او باید جهت دهنده و کامل کننده باشد.
محیط آدمی برای به تعالی رسیدن پر از«ترمزهای» ناخواسته و مملو از «تنش های» محاسبه نشده است. آلوده «اغراض و حسدها»ست و
به همین خاطر هم می گویند گاهی حتی موفقیت، دشمن انسان می شود و نباید بسیاری از ترمزها و غرض ورزی ها متوجه توفیق آدمی گردند.
11. چرا؟ چون فتنه ها، حسدها، کینه ها، بغض ها و ضد مدیریت ها شروع می شود و برنامه های آدمی را مختل می کند. نمونه های بسیاری در طول تاریخ وجود دارد؛ مانند داستان برادران حضرت یوسف و حتی پیش از آن داستان تلخ و ناگوار هابیل و قابیل.
حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی(ع)نیز به این موضوع اشاره می فرماید وتأکید می کنند که در هنگام بارش فتنه ها(حسدها، بغض ها و کینه ها) که مانند تکه های شب سیاه تداوم دارد، فعلیکم بالقرآن؛ بر شما باد به قرآن خواندن.
12. در راه توفیق وحصول موفقیت ها، شاید شما یک ذره از انسانیت و بزرگ منشی عدول نکنید؛ اما گرگ ها صف بسته اند تا فتنه کنند و سگ ها رها و سنگ ها بسته اند. پس لازمه این مهم، احتیاط، عزم راسخ، توکل، مشاوره و انتخاب دوستانی همدل و جهت دهنده است؛
زیرا همراه سست عنصر، شکاک، بی انگیزه و خودمدار، مورد نکوهش است. پس برای مدیریت برخویشتن، نیاز مبرمی به همرهان همدل، همدین و همدرد و مرد راه است.
13. آدم های سست عنصر، به جای راهنمایی، بیشتر چاه نمایی می کنند و شناخت همراه و هم مسیرخوب، امر فوق العاده ای در مدیریت برخویشتن است.
14. تعریف دیگری از مدیریت که منطبق بر مدیریت برخویشتن است و بسیاری از نظریات مدیریتی اخیر را پوشش می دهد و با روحیه جوان بسیار سازگار است، این است که «مدیریت یعنی علم، هنر و جرأت اقدام.»
15. انسان مخلوق شایسته خدا و گیرنده تصمیمات بزرگ است و این تصمیمات باید با دانش کافی، آمیخته به هنر و توأم با جرأت و حرکت باشد؛ زیرا دانستن کافی نیست؛ عمل مهم است و حرکت و توکل آدمی را به اوج می رساند. بسیاری از جوانان، دانشمندان و سرآمدان بالقوه هستند و به شرطی بالفعل می شوند که آغازهای خوب و جهت دهی مناسب، دانش لازم و هنرمندی در حرکت و اقدام توأم با توکل را تجربه کنند.
16. ظریفی می نویسد:
موفقیت از آن افراد دارای سرعت عمل است وگرنه افراد مردود و بی برنامه آن قدر طول می دهند که همه چیز خراب می شود.
17. قانون پارکینسون می گوید:
کارها را اگر کش دهیم و زمان را بکشیم، خود نیز دچار تحلیل و سستی می رویم.
18. تعریف چهارم
دانش مدیریت که مدیریت بر خویشتن را نیز به خوبی نمایان می سازد، می گوید:
«مدیریت، دانش استفاده از دانش هاست.»
شما در هر حرفه و سطح سواد و رشته تحصیلی یا مقطع تحصیلی که باشید برای این که از دانش های آموخته شده خود یا مهارت های خویش بهره بگیرید، نیاز مبرمی به مدیریت دانش دارید؛ یعنی این که چگونه بتوان از این دانش بهره برد، خود دانش ویژه ای است که به راحتی می توان آن را آموخت.
19. امروزه برای پوشش این تعریف می گویند که برای بهره گیری از دانش کاربری دانش ها، آدمی باید (6)«pomic» بلد باشد که این عبارت به شرح زیر است:
p: برنامه ریزی بلد باشد.
o: سازماندهی فعالیت ها را صورت دهد.
m: انگیزه داشته باشد.
i: نوآوری جویی کند.
c: فعالیت های خود را کنترل کیفی، تجزیه و تحلیل و بررسی بگیرد.
20. تعریف پنجم از مدیریت که بیشتر با شرایط زمان ما منطبق است وبرای آغاز هزاره سوم قابل اعتناست، می گوید:
«مدیریت، توانایی اداره شرایط متناقض است.»
دنیای امروز، دنیای پیچیدگی هاست. انسان ها نسبت به سه دهه قبل بسیار پیچیده شده اند و مدیریت بر خویشتن، شناخت وضع موجود و توانایی اداره شرایط متناقض و فوق العاده متغیر است.
21. لارنس در خصوص «نظریه آشوب» می گوید:
«اگر پروانه ای در پکن به پرواز درآید، ممکن است طوفانی در فلوریدا به پا کند.»(7)
22. در این دنیای پیچیده تصمیم گرفتن مستلزم تفکر دقیق است و بیشتر افق های آینده را باید در نظر داشت. وقتی از نیچه، فیلسوف آلمانی، سؤال شد که مطالبی که عنوان می کنی غالبا با عصرجاری هماهنگی ندارد، در جواب گفت: من برای آینده صحبت می کنم.
23. برای این دنیای پیچیده گاهی باید از مسأله فاصله بگیرید و به دقت روی آن فکر کنید یعنی از افق بالاتر نگاه کنید. هر چه افق دید انسان بالاتر باشد، مدیریت او بالاتر می رود و به مرحله رهبری می رسد و بهترین نمود آن خود رهبری(8)است.
24. در تعریف مدیریت در قالب تمثیل می گویند: «مدیر کسی است که «محل و مکان گذاشتن پله را بلد است.»
25. کسی که به مرحله رهبری یا خود رهبری می رسد کسی است که «محل و مکان گذاشتن پله را بلد است.»
26. ضرب المثلی هم هست که مدیریت سطح بالا بر خویشتن را- که در حقیقت مرحله «خود رهبری» است- این گونه تعبیر می کند:
اگر کسی را دوست نداری، ماهی به او بده تا بخورد؛
ولی اگر کسی را دوست داری، ماهی گیری به او بیاموز
واگر کسی را خیلی خیلی دوست داری، توربافی به او یاد بده.
27. آدم تورباف، لذت ماهی گیری و ماهی خوردن را خود می برد ووابسته نمی ماند؛ مانند یک خود راهبر است که هم مسیر را می شناسد و هم جهت حرکت و هم انتهای مسیر را.
28. در مدیریت بر خویشتن ومحیط، هیچ گاه نباید پیش داوری کرد. پیش داوری کردن، یعنی تک سبب بینی و متعصب بودن.
29. باید دقت داشته باشیم که زندگی دارای یک سری استاندارد است. در مدیریت بر خویشتن، نیاز داریم تا استانداردهایمان واقع گرا باشند. استانداردهای دانش مدیریت بر خویشتن عبارتند از: سطح کافی از دانش، امروزی بودن، رفتار ترازمند و عملکرد مناسب.
30. اهداف دست یافتنی را برای حرارت فکری و حرکت و سرعت انتخاب کنید و در آغاز، اهداف قریب را تعقیب کنید و نگذارید تهدیدها و ابهامات دنبال شما بدوند.
31. یکی از ویژگی های مدیریت برخویشتن سکوت به موقع است.
سعی کنید در همه مراحل، ضمن این که طوفان و آتش فشانی از حرکت و اوج طلبی و رشد یابی در درون شما شعله ور است، پیک آرامش باشید.
32. همواره بر سکوت متمرکز شوید؛ ولی در جای خود تلاطم بیان شوید.
هنگامی که سکوت فرا رسید، سکوت را زندگی کنید و بکوشید به هر جا که می روید، پیک امید، آرامش و حرکت به سمت موفقیت باشید.
33. بعضی افراد همیشه نماد مدیریت و آرامش با اهدافی بلند و روحیاتی بلند مرتبه اند؛ اینها را باید شناخت و از آنها الگو گرفت.
34. برای رسیدن به خود رهبری و مدیریت بر خویشتن ، دوری از افراد مضطرب لازم است؛ زیرا معاشرت دائمی و ارتباط با مردمان مضطرب، (9) شما را گرفتار می سازد.
35. برعکس ارتباط با انسان های آرام حتی به مدت کوتاه، آرامش را به شما هدیه می کند؛ چون آرامش و ناآرامی مانند مغناطیس منتقل می شوند.
36. برای تمرین آرامش در مدیریت کارها و مدیریت بر خویشتن سعی کنید هر کاری را ده دقیقه زودتر آغاز کنید که این کار به ویژه درسفر، شما را از اضطراب دور می کند.
37. برای مدیریت بهتر بر خویشتن و در برخورد با دیگران و رویدادها، تمرین کنید تا بهترین را ببینید.
38. برای تکمیل روحیه خود راهبری و مدیریت برخویشتن، بخشنده باشید. آموخته های خود را به دیگران بیاموزید و تجاربتان را منتقل کنید. وقتی شما تجربه ای را منتقل می کنید، سعی خواهید کرد که به جای آن چیز جدیدی بیاموزید؛ از این رو همیشه جست وجو گر باقی خواهید ماند و طراوت و تازگی علمی و عملی خواهید داشت.
39. برای حرکت به سمت «مدیریت کارآمد» بر خویشتن، انگیزش و آرامش دو روی یک سکه اند و اگر با هم باشند، خیلی مفیدند.
40. از زندگی لذت ببرید و معنویت(10) را در زندگی جریان دهید. انسان زمانی به شهود بر خویشتن می رسد که در حیات خویش، روزنه های معنویت را بیشتر کند. یکی از مهم ترین عوامل آرامش زا و دغدغه زدا، دنیای معنویت است که نوعی اکسیر آرامش است.
People Who Produce good results, feel good about themselves.
«او هرسی و کنت بلانچارد»
1. خویشتن هر انسان، یگانه ای است که با هرانسان دیگر با هر قرابتی متفاوت است؛ لذا می نویسند چنانچه انسانی از انسان ها کم شود؛ دیگر کسی نیست که جای او را بگیرد و اصطلاحا هر فرد انسانی منحصر به فرد است.(2) از این رو هر فردی «مدیریت خاصی» بر خویشتن لازم دارد که ملهم از تجارب و نظریات مشترک است؛ یعنی ما بایستی نظریات و اولیات و مهمات قضیه را بشناسیم تا بتوانیم انتخاب گر خوبی باشیم.
انسان برای آغاز مدیریت بر خویش به سه نکته مهم باید عنایت کند.
1) اطلاع کافی؛
2) انتخاب گر شایسته؛
3) آغازگر و شروع کننده؛
2. برای آغاز مدیریت برخویشتن، شایسته است که با تعاریف مدیریت آشنا شویم و نباید امور زیر را فراموش کنیم:
الف. مبانی مدیریت، لازمه هر انسانی در هر رشته ای است.
ب. تاریخچه مدیریت به طول فراخنای تاریخ قدمت دارد.
ج. برنامه ریزی اولین گام(3)مدیریت است؛ خصوصا در مدیریت برخویشتن.
3. اغلب تعاریف مدیریت از آغاز تا هزاره سوم، مسیر طولانی و متنوعی طی نموده اند؛ به صورتی که اغلب مطالعات قرن ها قبل از تاریخ فوق دائر مدار این تعریف بودند که «مدیر کسی است که از گروه باشد، بهترین ما باشد و دارای بیشترین ویژگی ها باشد.»
4. پیچیدگی زمان و تحولات، به ویژه ضرورت مدیریت روابط انسانی، مهارت مدیریت فرد برخویشتن تا سازمان و دیگران، تعریف دوم را رقم زد که می گوید:
«مدیر خوب باید بداند، بتواند و انسان باشد».(4)
5. مدیرخوب باید «اطلاعات کافی» از خویش و پیرامون خویش، رقبا، جامعه و دنیا داشته باشد و یقین کسی که بخواهد برخویشتن مدیریت خوبی داشته باشد، باید بداند که چه کسی است؟ در چه شرایطی زندگی می کند، چه می خواهد بشود و به کجا می خواهد برود؟
در مدیریت برخویشتن، هرچه دانسته های فرد بیشتر باشد، فرد آگاهانه تر عمل می کند و جالب این که «شناخت فرد از خویشتن و پیرامون، هرچه بیشتر و دقیق تر باشد، ضریب خطا کاهش می یابد.»
6. متخصصان معتقدند:
1) شناخت ما از خود و پیرامون و فضای پیرامونی کم است.
2) اغلب، مشکل بیان مشکل داریم.
3) به جای فرمول، برنامه، دقت، بررسی، اطمینان و عمل، معمولا به صورت آزمایش و خطا عمل می کنیم.
7. مدیریت برخویشتن، لازمه اش توانستن است؛ از این رو در تعریف فوق گفتیم که مدیر علاوه بر دانستن، باید بتواند. چیزهایی را که باید بتواند، عبارتنداز:
1) برنامه ریزی کند و نزدیک، متوسط و دور را ببیند.
2) هماهنگی بین انرژی های خویش ایجاد کند.
3) صمیم گیری کند.(در شرایط انتخاب تصمیم می گیریم)
4) تصمیم سازی کند.(در شرایط ابهام تصمیم سازی می کنیم)
5) کنترل و بازخورد از خود و فعالیت های خود داشته باشد.
8. مدیریت خوب بر خویشتن، نتیجه دانایی و توانایی است؛ از این رو گفته می شود: «مدیریت خوب بر خویشتن، امتداد سایه دانایی و توانایی یک فرد بر خویشتن است.»
لوازم مدیریت برخویش هم بسیار ساده است که شامل تأمل در خویشتن، تفکر در عملکرد گذشته و تصمیمات بزرگ برای آغازهای بزرگ است.
آدمی همیشه آماده دو مقوله مهم در زندگی است؛ اصلاح و تغییر(5) یعنی اصلاح گذشته و تغییر روش ها، مدل ها و حرکت های آینده.
9. معجزه آدمی در دو مقوله «اصلاح متناسب»و «تغییر کارآمد» است. این امر در سنین جوانی نتایج درخشانی دارد؛ چون انسان محصول مؤلفه های زیر است:
فرصت ها، انتخاب ها، اصلاحات، تغییرات، آغازها و حرکت ها است.
10. یکی دیگر از مؤلفه های تعریف دوم انسان بودن است و لازمه انسان بودن، شناخت است. انسان خلیفة الله است و شأن او بالاتر از حیات زمینی است و قرین او باید جهت دهنده و کامل کننده باشد.
محیط آدمی برای به تعالی رسیدن پر از«ترمزهای» ناخواسته و مملو از «تنش های» محاسبه نشده است. آلوده «اغراض و حسدها»ست و
به همین خاطر هم می گویند گاهی حتی موفقیت، دشمن انسان می شود و نباید بسیاری از ترمزها و غرض ورزی ها متوجه توفیق آدمی گردند.
11. چرا؟ چون فتنه ها، حسدها، کینه ها، بغض ها و ضد مدیریت ها شروع می شود و برنامه های آدمی را مختل می کند. نمونه های بسیاری در طول تاریخ وجود دارد؛ مانند داستان برادران حضرت یوسف و حتی پیش از آن داستان تلخ و ناگوار هابیل و قابیل.
حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی(ع)نیز به این موضوع اشاره می فرماید وتأکید می کنند که در هنگام بارش فتنه ها(حسدها، بغض ها و کینه ها) که مانند تکه های شب سیاه تداوم دارد، فعلیکم بالقرآن؛ بر شما باد به قرآن خواندن.
12. در راه توفیق وحصول موفقیت ها، شاید شما یک ذره از انسانیت و بزرگ منشی عدول نکنید؛ اما گرگ ها صف بسته اند تا فتنه کنند و سگ ها رها و سنگ ها بسته اند. پس لازمه این مهم، احتیاط، عزم راسخ، توکل، مشاوره و انتخاب دوستانی همدل و جهت دهنده است؛
زیرا همراه سست عنصر، شکاک، بی انگیزه و خودمدار، مورد نکوهش است. پس برای مدیریت برخویشتن، نیاز مبرمی به همرهان همدل، همدین و همدرد و مرد راه است.
13. آدم های سست عنصر، به جای راهنمایی، بیشتر چاه نمایی می کنند و شناخت همراه و هم مسیرخوب، امر فوق العاده ای در مدیریت برخویشتن است.
14. تعریف دیگری از مدیریت که منطبق بر مدیریت برخویشتن است و بسیاری از نظریات مدیریتی اخیر را پوشش می دهد و با روحیه جوان بسیار سازگار است، این است که «مدیریت یعنی علم، هنر و جرأت اقدام.»
15. انسان مخلوق شایسته خدا و گیرنده تصمیمات بزرگ است و این تصمیمات باید با دانش کافی، آمیخته به هنر و توأم با جرأت و حرکت باشد؛ زیرا دانستن کافی نیست؛ عمل مهم است و حرکت و توکل آدمی را به اوج می رساند. بسیاری از جوانان، دانشمندان و سرآمدان بالقوه هستند و به شرطی بالفعل می شوند که آغازهای خوب و جهت دهی مناسب، دانش لازم و هنرمندی در حرکت و اقدام توأم با توکل را تجربه کنند.
16. ظریفی می نویسد:
موفقیت از آن افراد دارای سرعت عمل است وگرنه افراد مردود و بی برنامه آن قدر طول می دهند که همه چیز خراب می شود.
17. قانون پارکینسون می گوید:
کارها را اگر کش دهیم و زمان را بکشیم، خود نیز دچار تحلیل و سستی می رویم.
18. تعریف چهارم
دانش مدیریت که مدیریت بر خویشتن را نیز به خوبی نمایان می سازد، می گوید:
«مدیریت، دانش استفاده از دانش هاست.»
شما در هر حرفه و سطح سواد و رشته تحصیلی یا مقطع تحصیلی که باشید برای این که از دانش های آموخته شده خود یا مهارت های خویش بهره بگیرید، نیاز مبرمی به مدیریت دانش دارید؛ یعنی این که چگونه بتوان از این دانش بهره برد، خود دانش ویژه ای است که به راحتی می توان آن را آموخت.
19. امروزه برای پوشش این تعریف می گویند که برای بهره گیری از دانش کاربری دانش ها، آدمی باید (6)«pomic» بلد باشد که این عبارت به شرح زیر است:
p: برنامه ریزی بلد باشد.
o: سازماندهی فعالیت ها را صورت دهد.
m: انگیزه داشته باشد.
i: نوآوری جویی کند.
c: فعالیت های خود را کنترل کیفی، تجزیه و تحلیل و بررسی بگیرد.
20. تعریف پنجم از مدیریت که بیشتر با شرایط زمان ما منطبق است وبرای آغاز هزاره سوم قابل اعتناست، می گوید:
«مدیریت، توانایی اداره شرایط متناقض است.»
دنیای امروز، دنیای پیچیدگی هاست. انسان ها نسبت به سه دهه قبل بسیار پیچیده شده اند و مدیریت بر خویشتن، شناخت وضع موجود و توانایی اداره شرایط متناقض و فوق العاده متغیر است.
21. لارنس در خصوص «نظریه آشوب» می گوید:
«اگر پروانه ای در پکن به پرواز درآید، ممکن است طوفانی در فلوریدا به پا کند.»(7)
22. در این دنیای پیچیده تصمیم گرفتن مستلزم تفکر دقیق است و بیشتر افق های آینده را باید در نظر داشت. وقتی از نیچه، فیلسوف آلمانی، سؤال شد که مطالبی که عنوان می کنی غالبا با عصرجاری هماهنگی ندارد، در جواب گفت: من برای آینده صحبت می کنم.
23. برای این دنیای پیچیده گاهی باید از مسأله فاصله بگیرید و به دقت روی آن فکر کنید یعنی از افق بالاتر نگاه کنید. هر چه افق دید انسان بالاتر باشد، مدیریت او بالاتر می رود و به مرحله رهبری می رسد و بهترین نمود آن خود رهبری(8)است.
24. در تعریف مدیریت در قالب تمثیل می گویند: «مدیر کسی است که «محل و مکان گذاشتن پله را بلد است.»
25. کسی که به مرحله رهبری یا خود رهبری می رسد کسی است که «محل و مکان گذاشتن پله را بلد است.»
26. ضرب المثلی هم هست که مدیریت سطح بالا بر خویشتن را- که در حقیقت مرحله «خود رهبری» است- این گونه تعبیر می کند:
اگر کسی را دوست نداری، ماهی به او بده تا بخورد؛
ولی اگر کسی را دوست داری، ماهی گیری به او بیاموز
واگر کسی را خیلی خیلی دوست داری، توربافی به او یاد بده.
27. آدم تورباف، لذت ماهی گیری و ماهی خوردن را خود می برد ووابسته نمی ماند؛ مانند یک خود راهبر است که هم مسیر را می شناسد و هم جهت حرکت و هم انتهای مسیر را.
28. در مدیریت بر خویشتن ومحیط، هیچ گاه نباید پیش داوری کرد. پیش داوری کردن، یعنی تک سبب بینی و متعصب بودن.
29. باید دقت داشته باشیم که زندگی دارای یک سری استاندارد است. در مدیریت بر خویشتن، نیاز داریم تا استانداردهایمان واقع گرا باشند. استانداردهای دانش مدیریت بر خویشتن عبارتند از: سطح کافی از دانش، امروزی بودن، رفتار ترازمند و عملکرد مناسب.
30. اهداف دست یافتنی را برای حرارت فکری و حرکت و سرعت انتخاب کنید و در آغاز، اهداف قریب را تعقیب کنید و نگذارید تهدیدها و ابهامات دنبال شما بدوند.
31. یکی از ویژگی های مدیریت برخویشتن سکوت به موقع است.
سعی کنید در همه مراحل، ضمن این که طوفان و آتش فشانی از حرکت و اوج طلبی و رشد یابی در درون شما شعله ور است، پیک آرامش باشید.
32. همواره بر سکوت متمرکز شوید؛ ولی در جای خود تلاطم بیان شوید.
هنگامی که سکوت فرا رسید، سکوت را زندگی کنید و بکوشید به هر جا که می روید، پیک امید، آرامش و حرکت به سمت موفقیت باشید.
33. بعضی افراد همیشه نماد مدیریت و آرامش با اهدافی بلند و روحیاتی بلند مرتبه اند؛ اینها را باید شناخت و از آنها الگو گرفت.
34. برای رسیدن به خود رهبری و مدیریت بر خویشتن ، دوری از افراد مضطرب لازم است؛ زیرا معاشرت دائمی و ارتباط با مردمان مضطرب، (9) شما را گرفتار می سازد.
35. برعکس ارتباط با انسان های آرام حتی به مدت کوتاه، آرامش را به شما هدیه می کند؛ چون آرامش و ناآرامی مانند مغناطیس منتقل می شوند.
36. برای تمرین آرامش در مدیریت کارها و مدیریت بر خویشتن سعی کنید هر کاری را ده دقیقه زودتر آغاز کنید که این کار به ویژه درسفر، شما را از اضطراب دور می کند.
37. برای مدیریت بهتر بر خویشتن و در برخورد با دیگران و رویدادها، تمرین کنید تا بهترین را ببینید.
38. برای تکمیل روحیه خود راهبری و مدیریت برخویشتن، بخشنده باشید. آموخته های خود را به دیگران بیاموزید و تجاربتان را منتقل کنید. وقتی شما تجربه ای را منتقل می کنید، سعی خواهید کرد که به جای آن چیز جدیدی بیاموزید؛ از این رو همیشه جست وجو گر باقی خواهید ماند و طراوت و تازگی علمی و عملی خواهید داشت.
39. برای حرکت به سمت «مدیریت کارآمد» بر خویشتن، انگیزش و آرامش دو روی یک سکه اند و اگر با هم باشند، خیلی مفیدند.
40. از زندگی لذت ببرید و معنویت(10) را در زندگی جریان دهید. انسان زمانی به شهود بر خویشتن می رسد که در حیات خویش، روزنه های معنویت را بیشتر کند. یکی از مهم ترین عوامل آرامش زا و دغدغه زدا، دنیای معنویت است که نوعی اکسیر آرامش است.
پی نوشت ها :
1. بترا، پرمود، ماهندرو دیباک(1381)جادوی مدیریت، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران: نخستین.
2. Uniqe.
3. First Step.
4.Hummun Relationship.
5.Change & Reform.
6. POMIC: Planing, Organizing, Motivating,Innovating control .
7. مکنزی، آلک(1376)دامهای زمان، ترجمه خاکی، تهران: سازمان ملی بهره وری.
8. Self-leadership.
9. ویلسون، پاول(1379)کتاب کوچک آرامش، ترجمه باجلان فرخی، تهران: فراروان.
10. Spirituality.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}